ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام حسین(ع):
پروردگارا! کسى که از محبّت خود بهرهمندش نکردى، زیان کردهاست.
بحارالانوار، ج ۹۵ ص ۲۲۶ ح۳
منوچهر محمدی: برای بازگشایی سینما نیاز است اقداماتی صورت بگیرد
اگر بخواهیم هنجار سینما رفتن را در مردم ایجاد کنیم و بهشکل نسبتاً طبیعی برگردانیم نیاز است که اقداماتی صورت گیرد.اینکه فقط سینما را باز کنیم خیلی راهگشا نیست و بخصوص بدترین حالت این است که خدای ناکرده اوضاع دوباره بدتر شود و آن وقت این باز و بسته کردن سینما برای خود سینما، پرسنل و مدیریتش، سرمایهگذاران در عرصه سالن و سینماداران پیامدهای منفی بیشتری دارد؛ بنابراین باید تأمل کرد تا به اطمینان و یقین بیشتری رسید و ببینیم وضعیت به سمت ثبات پیش میرود یا خیر. البته در حال حاضر وضعیت اینطور است که عدهای سینماها را باز کردند و دیگران هم اگر احساس کنند شرایط کمی بهسمت عادی شدن حرکت میکند سالنهای خود را باز میکنند. به نظر من هم فضای جشنواره بسیار میتواند کمک کند. سینمادارها و صاحبان فیلمها این همه ضرر و خسارت را تحمل کردند، اگر چند هفته دیگر هم صبر میکردند که با تب و تاب و هیجان جشنواره بازگشایی انجام میشد، شاید اتفاق درستتری رخ میداد.
تهیه کننده سینما و مدیر پردیس سینمایی زندگی و مگامال با ایسنا درباره شرایط بازگشایی سینماها صحبت کرد.
تهیه کننده سینما و مدیر پردیس سینمایی زندگی و مگامال با ایسنا درباره شرایط بازگشایی سینماها صحبت کرد.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#دربی
دربی تهران باعث شد فضای شبکههای اجتماعی کمی از کرونا و واکسن و مسائل اقتصادی فاصله بگیرد و فوتبالی شود، هرچند که حتی بهنظر فوتبالیها هم دیروز شور و حال دربی نسبت به سالهای گذشته کمتر بود. با این حال کری خواندنها میان هواداران دو تیم دیروز به اوج خود رسید و خیلیها از کاربران میخواستند نتیجه را پیشبینی کنند. در کنار اینها کاربران زیادی هم به برگزاری دربی در آلودگی هوا پرداختند بخصوص اینکه مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هوای تهران گفته بود بهتر است بازی لغو شود: «روزهای منتهی به دربی از بس فشار، استرس و اضطراب کشندهای رو تحمل میکنم که سر هر دربی آرزو میکنم کاش هوادار معمولی فوتبال بودم، طرفدار عادی که راحت و ریلکس میشینه بازی رو نگاه میکنه. از شدت استرس چندتا بازی رو نگاه نکردم و حتی سابقه داشته بین دو نیمه از استادیوم اومدم بیرون»، «سالهای پیش وقتی دربی برگزار میشد، ملت سر کار استرس داشتن که تو ترافیک برگشت گیر نکنن. الان فقط استرس خالی دارن.»، «آدم حسودی نیستم ولی به کسی که هنوز دغدغه ذهنیش یه تیم فوتباله واقعاً حسودیم میشه»، «خدا رو شکر از دو مرحله سخت قبل از شروع دربی عبور کردیم؛ اولى دورهمی بازیکنای استقلال و پرسپولیس تو لواسون به صرف شام به منظور همدلی و مهربانی، قبل از اینکه تو بازی جفت پا برن تو حلق هم. دومى عکس پروفایل تلگرام که تو یک دایره قرمز یا آبی رنگ نوشته دربی را میبریم»، «اکثر نهادهای بهداشتی و سلامتی خواستن به علت شدت آلایندگی و خطرات زیاد دربی کنسل بشه»، «دربی تهران پوچتر از اونیه که فکرشو بکنید؛ دو تیم با مالکیت مشترک که فقط در مقابل هم طرفدار دارن و اکثر مواقع هم بیشتر از تیم خودشون طرفدار تیمی هستن که مقابل رقیب همشهریشون بازی میکنه و چون پایتخت نشین هستن و دولتی، رسانه و مطبوعات و صداوسیما تمامقد در خدمتشون هستن. همین»، «فرمودند از فعالیتهای سنگین ورزشی در هوای آلوده پرهیز کنین بعد اومدن امروز توی این هوای مسموم دربی برگزار کردن»، «تهران مجدد در شرایط بسیار ناسالم با شاخص ۲۰۰. تازه میخوان با این کیفیت هوای افتضاح، دربی برگزار کنن»، «بازم میگم، امروز دربی عجیبی رو شاهد خواهیم بود. حسم میگه»، «اقلاً دربی و ببرید یه کم حال مون خوب شه»، «توی این هوا میخوان دربی برگزار کنن؟»
هوا نداریم
آلودگی هوا همچنان ادامه دارد و دیروز در تهران شاخص آن به ۱۹۲ رسید. شرایط شهرهایی مانند اراک و قم و اصفهان هم بهتر نبود و بههمین دلیل مانند روزهای گذشته نوشتههای زیادی درباره آلودگی هوا و اثرات آن میخواندیم: «شمار کشتههای روزانه کرونا در تهران: ۱۷ نفر. شمار کشتههای روزانه آلودگی هوا در تهران: ۱۱ نفر. واقعیت، بهطرز هولناکی عیان است؛ شرح نمیخواهد»، «هوا خیلی کثیفه و جالبتر اینکه شبها خیلی آلودهتر هم میشه. یعنی تایمی که قراره بدن استراحت کنه. صبحها بسختی و خستگی اگه بلند میشین مال همین هوای کثافته»، «اینکه آلودگی هوا رو اعلام میکنن چه فایدهای داره دقیقاً؟ وقتی از یه حدی عبور میکنه، واقعاً خود آدم متوجه میشه، چه نیازیه به اعلامش؟ مثلاً از مسئولان میپرسن راهکارتون برای آلودگی هوا چیه؟ میگن نمایشگر نصب کردیم و شاخص اعلام میکنیم. خب خسته نباشید، واسه رفع و رجوعش یه کاری بکنید.»، «ده روزه سوزش گلو و چشم درد دارم... از امروز سرفه و تنگی نفس اضافه شده... اگه یه کاری نکنید هممون زیر این لایه دود و آلودگی میمیریم! یکی زودتر بهخاطر خفگی، یکی دیرتر بهخاطر سرطان.»، «هموطن توی این هوا «سیگار و قلیون» نکش. دوتا نفس عمیق بکش...»، «شاخص آلودگی هوا رسیده به ۱۹۲ و داریم خفه میشیم، این موضوع تنها و تنها ناکارآمدی برخی مسئولان ما رو نشون میده و ربطی به هیچ موضوع دیگری نداره...»، «یه خبر خوب براتون دارم. حداقل تا ۱۰ روز آینده که خبری از بارون و باد نیست. رسماً تنها امیدمون برای حل مشکل آلودگی هوا شده امدادهای الهی»، «شاخص آلودگی هوا در تهران به ۱۹۲رسیده. فکر کنم انتظار زیادی دارم از مسئولان برای واکنش»، «فعلاً بهترین برنامه واسه رفع آلودگی هوا اینه که پیشبینی هوای تهران رو نگاه کنیم ببینیم کی باد و بارون میاد»، «واقعاً کسی در برابر این وضعیت هوا پاسخگو نیست؟! صد رحمت به کرونا بابا خفه شدیم.»، «آنچه از ناتوانی شصتساله ما در مهار بحران آلودگی هوا و ترافیک غمانگیزتر، غیراخلاقیتر و نگرانکنندهتر است؛ انداختن توپ در زمین مردم و مظلومنمایی مافیای خودرو به بهانه سوزاندن مازوت است.»، «میگن وضعیت کرونای تهران از نارنجی به زرد تغییر کرده ولی وضعیت آلودگیهوا از قرمز به بنفش تغییر کرده. آدم نمیدونه کلانشهره یا رنگینکمونه.»
اطلاع رسانی رسانه قدیمی در دوران سخت کرونا
رادیو گفت...
آلبرت کوچویی
نویسنده و گوینده رادیو
به دلیل مسئولیتی در رادیو دارم و در برنامه «پارک شهر» در رادیو تهران هر روز مطبوعات جهان را بررسی میکنم و نگاهی دارم به سایتهای روزنامههای مختلف دنیا به زبانهای مختلف. از زمانی که ویروس کرونا همه گیر شد رسانهها در سراسر جهان در این زمینه بسیار خوب فعالیت کردند البته مشکلات و آسیبهایی هم وجود داشت. مهمترین مسأله چندگانگی و اطلاعات گاه متناقض بود چون حتی دانشمندان درباره این ویروس شناخت کافی نداشتند و با پدیدهای غریب رودر رو میشدند که هر بار به رنگی در میآمد. البته پس از مدتی حقایق مستندی درباره این ویروس به دست آمد و طبیعتاً شکل منظمتر، مستدلتر و علمیتری به خود گرفت. در این شرایط میتوانم بگویم رادیو نقش مهمی در زمینه آگاهسازی و اطلاعرسانی داشت. به خصوص در حوزه اطلاع رسانیهای خاص درباره پروتکلهای بهداشتی، حفظ فاصله اجتماعی، شستن دستها و استفاده از ماسک که شاخصهایی برای در امان ماندن از کرونا شدند.
تصور میکنم رادیو به نسبت تلویزیون مؤثرتر بود به دلیل اینکه رادیو را میشود همه جا شنید. پشت فرمان خودرو و هنگام پیاده روی و از وسایل مختلف میتوانید رادیو را گوش کنید و سهلالوصلتر است و به همین دلیل اثر ماندگارتری داشت. از سوی دیگر مردم همیشه به رادیو اعتمادی خاص داشتهاند. روزنامهها را به عنوان یک سند پذیرفتهاند اما رادیو را به عنوان یک منبع مستند و علمی باور دارند و هنوز هم وقتی صحبت از خبری میشود میگویند: «رادیو گفت...» این تکیه کلام بسیاری از مردم و به خصوص نسل دیروز است چون برای آنها خبر رادیو خبر مستند، مستدل و علمی است. در شرایطی که یورش شبکههای اجتماعی و شایعات در زمینه بیماری کرونا بیداد میکرد و همه گیری شایعات درباره کرونا مخرب تر از خود کرونا بود، رادیو توانست با این اطلاعات مستند موفق عمل کند. بسیار میشنویم که گفته میشود در عصر شبکههای اجتماعی رسانه هایی مانند رادیو و روزنامه ها کارکرد خود را از دست دادهاند اما من در برابر این باور و نظر که در جامعه و حتی در رسانهها رسوخ پیدا کرده نظر متفاوتی دارم. نه رادیو و نه روزنامه ها اعتبار خودشان را در برابر شبکههای اجتماعی از دست نداده اند. به گمان من شکل و نحوه حضور رادیو و روزنامهها عوض شده و با دهه 30 و 40 متفاوت شده است. روزهایی که دوران اوج رادیو و روزنامه بود و آنها تنها رسانههای جامعه بودند و نقش متفاوتتری داشتند و رسمیتر و آراستهتر بودند. اما در دهههای اخیر شکل حضور و ظهور رادیو و روزنامه عوض و دگرگون شد و رادیو صمیمیتر شد و روزنامهها مردمیتر شدند. هنوز هم به سبب اعتبار و ارزشی که روزنامهها و شبکههای رادیویی رادیو دارند میتوانند مرجعی موثق و معتبر باشند و هنوز هم اعتبار خودشان را در برابر شبکههای اجتماعی دارند. من شبکههای اجتماعی را پاره ورقهایی میدانم که هرکسی به آنها دسترسی دارد و در حقیقت حبابهایی بیشتر نیستند و برخلاف رادیو و روزنامه فاقد ماندگاری هستند.
بازگشت «روزگار جوانی»
محدثه واعظیپور
روزنامهنگار
دنبالهسازی در صنعت فیلم و سریال، رسمی متداول، اما استوار بر منطق است. در امریکا و کشورهایی مثل ترکیه که صاحب صنعت سریالسازی هستند و مخاطب واقعی و ارقام و آمار قابل استناد برایشان مهم و حیاتی است، معمولاً دنبالهسازی در مواردی اتفاق میافتد که اثر هم دارای کیفیت و جذابیت باشد، هم کشش برای تبدیل شدن به فصلهای متعدد بعدی داشته باشد. در ایران، اغلب دنبالهسازیها در سینما و تلویزیون با شکست مواجه شده، نمونههای موفق اندک ثابت میکند ما یا نمیدانیم برای چه اثری باید پی دنبالهسازی باشیم، یا هوش و سلیقه تماشاگر را دستکم میگیریم یا ماجراهایی پس پرده دنبالهسازی وجود دارد که از آن بیخبریم. در سینما، معمولاً فروش یک فیلم مهمترین دلیل برای تولید قسمت دوم و سوم آن است، اما اغلب دنبالهها به اندازه نمونه اول کیفیت ندارند. «نهنگ عنبر 1» (سامان مقدم)، یک فیلم تجاری مفرح بود، اما «نهنگ عنبر 2» بیشتر بر پایه لودگی استوار بود. کارگردان هرچه خلاقیت و بامزگی داشت در بخش اول خرج کرده بود و در «نهنگ عنبر 2» جز لحظاتی مفرح، با فیلمی کسالت بار مواجه بودیم. در میان انبوه سریالهایی که در این سالها به فصل دو و سه رسیدهاند، داستان «پایتخت» (سیروس مقدم) با بقیه فرق دارد و میتوان آن را نمونه موفقی از دنبالهسازی در تلویزیون برشمرد، اگرچه روند صعودی این سریال در فصل پنجم و ششم متوقف شده اما با این همه، هنوز جذاب و دیدنی است.
این روزها خبر از ساخت فصل سوم «روزگار جوانی» منتشر شده است. سریالی که اواخر دهه هفتاد از شبکه تهران پخش شد. آن روزها شبکه تهران، فضایی متفاوت و متنوع داشت. اغلب سریالهای جذاب، برنامهها و مسابقهها در این شبکه روی آنتن میرفت و تماشاگر بالایی هم داشت. «روزگار جوانی» یکی از آنها بود، شاپور قریب و اصغر توسلی (تهیهکننده) کارگردانهای این مجموعه بودند و فیلمنامه فصل اول را اصغر فرهادی نوشته بود. امتیاز فصل اول مجموعه توجه به زندگی چهار جوان شهرستانی بود که در تهران دانشگاه میرفتند و در آپارتمانی، همخانه بودند. «روزگار جوانی» تصویری تقریباً واقعی از دنیای جوانهای آن روزها، زندگی دانشجویی و گرفتاریهایش بود. سری دوم «روزگار جوانی» به اندازه سری اول با اقبال مواجه نشد و توسلی بعدها در «دختران» (با بازی آتنه فقیهنصیری، سحر ولدبیگی و حمیرا ریاضی) کوشید به نوعی موفقیت «روزگار جوانی 1» را با شخصیتهای دختر زنده کند، اما آن سریال هم به اصطلاح گل نکرد.
حالا و در اواخر دهه 90 که وضعیت سریالسازی در تلویزیون تقریباً ناامیدکننده شده، توسلی قرار است دنباله سریالی را بسازد که یکی از مهمترین ارکان موفقیتش یعنی اصغر فرهادی را ندارد، جدا از این با گذشت زمان، تیم بازیگری محبوب آن روزها، به میانسالی رسیدهاند، سلیقه و ذائقه مخاطب عوض شده است و شاید نتوان الگویی که دو دهه پیش به موفقیت و جذب مخاطب رسیده دوباره تکرار کرد. روی کاغذ و بر اساس دانش و تجربه ما، فصل سوم «روزگار جوانی» نه تنها خاطره خوب فصل اول را زنده نمیکند بلکه ممکن است ما را در حسرتی مضاعف فرو ببرد، با این همه صبر میکنیم و چشم به راه دستپخت تازه اصغر توسلی میمانیم.
روزنامهنگار
دنبالهسازی در صنعت فیلم و سریال، رسمی متداول، اما استوار بر منطق است. در امریکا و کشورهایی مثل ترکیه که صاحب صنعت سریالسازی هستند و مخاطب واقعی و ارقام و آمار قابل استناد برایشان مهم و حیاتی است، معمولاً دنبالهسازی در مواردی اتفاق میافتد که اثر هم دارای کیفیت و جذابیت باشد، هم کشش برای تبدیل شدن به فصلهای متعدد بعدی داشته باشد. در ایران، اغلب دنبالهسازیها در سینما و تلویزیون با شکست مواجه شده، نمونههای موفق اندک ثابت میکند ما یا نمیدانیم برای چه اثری باید پی دنبالهسازی باشیم، یا هوش و سلیقه تماشاگر را دستکم میگیریم یا ماجراهایی پس پرده دنبالهسازی وجود دارد که از آن بیخبریم. در سینما، معمولاً فروش یک فیلم مهمترین دلیل برای تولید قسمت دوم و سوم آن است، اما اغلب دنبالهها به اندازه نمونه اول کیفیت ندارند. «نهنگ عنبر 1» (سامان مقدم)، یک فیلم تجاری مفرح بود، اما «نهنگ عنبر 2» بیشتر بر پایه لودگی استوار بود. کارگردان هرچه خلاقیت و بامزگی داشت در بخش اول خرج کرده بود و در «نهنگ عنبر 2» جز لحظاتی مفرح، با فیلمی کسالت بار مواجه بودیم. در میان انبوه سریالهایی که در این سالها به فصل دو و سه رسیدهاند، داستان «پایتخت» (سیروس مقدم) با بقیه فرق دارد و میتوان آن را نمونه موفقی از دنبالهسازی در تلویزیون برشمرد، اگرچه روند صعودی این سریال در فصل پنجم و ششم متوقف شده اما با این همه، هنوز جذاب و دیدنی است.
این روزها خبر از ساخت فصل سوم «روزگار جوانی» منتشر شده است. سریالی که اواخر دهه هفتاد از شبکه تهران پخش شد. آن روزها شبکه تهران، فضایی متفاوت و متنوع داشت. اغلب سریالهای جذاب، برنامهها و مسابقهها در این شبکه روی آنتن میرفت و تماشاگر بالایی هم داشت. «روزگار جوانی» یکی از آنها بود، شاپور قریب و اصغر توسلی (تهیهکننده) کارگردانهای این مجموعه بودند و فیلمنامه فصل اول را اصغر فرهادی نوشته بود. امتیاز فصل اول مجموعه توجه به زندگی چهار جوان شهرستانی بود که در تهران دانشگاه میرفتند و در آپارتمانی، همخانه بودند. «روزگار جوانی» تصویری تقریباً واقعی از دنیای جوانهای آن روزها، زندگی دانشجویی و گرفتاریهایش بود. سری دوم «روزگار جوانی» به اندازه سری اول با اقبال مواجه نشد و توسلی بعدها در «دختران» (با بازی آتنه فقیهنصیری، سحر ولدبیگی و حمیرا ریاضی) کوشید به نوعی موفقیت «روزگار جوانی 1» را با شخصیتهای دختر زنده کند، اما آن سریال هم به اصطلاح گل نکرد.
حالا و در اواخر دهه 90 که وضعیت سریالسازی در تلویزیون تقریباً ناامیدکننده شده، توسلی قرار است دنباله سریالی را بسازد که یکی از مهمترین ارکان موفقیتش یعنی اصغر فرهادی را ندارد، جدا از این با گذشت زمان، تیم بازیگری محبوب آن روزها، به میانسالی رسیدهاند، سلیقه و ذائقه مخاطب عوض شده است و شاید نتوان الگویی که دو دهه پیش به موفقیت و جذب مخاطب رسیده دوباره تکرار کرد. روی کاغذ و بر اساس دانش و تجربه ما، فصل سوم «روزگار جوانی» نه تنها خاطره خوب فصل اول را زنده نمیکند بلکه ممکن است ما را در حسرتی مضاعف فرو ببرد، با این همه صبر میکنیم و چشم به راه دستپخت تازه اصغر توسلی میمانیم.
آثار تصویرگران برگزیده جایزه هانس کریستین آندرسن را ببینید
موزه ملی هنر و ادبیات کودک کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، نمایشگاهی از آثار تصویرگران ایرانی که برگزیده جایزه هانس کریستین آندرسن هستند، برگزار کرده است.
در این نمایشگاه ۳۴ اثر تصویرگری از فرشید مثقالی، نسرین خسروی، پژمان رحیمیزاده، فرشید شفیعی و محمدعلی بنیاسدی نامزدهای نهایی جایزه هانس کریستین آندرسن به نمایش گذاشته شده است. فرشید مثقالی تنها برنده ایرانی جایزه هانس کریستین آندرسن است و سایر هنرمندان نامزد دریافت این جایزه بودهاند. نمایشگاه آثار تصویرگری تا پایان بهمن سال۱۳۹۹ روزهای شنبه تا چهارشنبه از ساعت ۸:۳۰ تا ۱۴:۳۰ با رعایت دستورالعملهای بهداشتی در موزه ملی هنر و ادبیات کودک کانون برقرار است. موزه ملی هنر و ادبیات کودک کانون در مرکز آفرینشهای فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است.
مخاطبان این آثار میتوانند عکس های این نمایشگاه را در پایگاه خبری کودک و نوجوان کانون پرورش فکری به نشانی kanoonnews.ir ببینند.
جایزه هانس کریستین آندرسن که به نوبل کوچک معروف است هر دو سال یک بار به مجموعه آثار یک نویسنده و یک تصویرگر، برای یک عمر فعالیت حرفهای در حوزه ادبیات کودک، از سوی دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان اهدا میشود؛ معیار انتخاب نویسندگان و تصویرگران حوزه ادبیات کودک، تداوم در تولید ادبیات کودک، خلق آثار بدیع، اصیل و هنرمندانه و داشتن سهمی پایدار در پیشبرد ادبیات کودک جهان است.
به نام تاریخ
23 دی
امروز زندگی و آثار چهرههای بزرگ ادبی ادبیات ایران را مرور میکنیم که متولد امروز هستند یا در چنین روزی درگذشتهاند.
تولدها
محمدعلی جمالزاده: پدر داستان کوتاه فارسی سال 1270 در چنین روزی به دنیا آمد. محمدعلی جمالزاده در دوران جنگ جهانی اول با مجله کاوه در برلین که از سال 1916 منتشر میشد، همکاری کرد. نخستین مجموعه داستانهای کوتاه ایرانی را سال 1300 بهنام «یکی بود و یکی نبود» در برلین منتشر کرد و پس از آن داستانهای «عمو حسینعلی»، «سر و ته یه کرباس»، «دارالمجانین»، «زمین، ارباب، دهقان»، «صندوقچه اسرار»، «تلخ و شیرین»، «شاهکار»، «قصههای کوتاه برای بچههای ریش دار»، «قصه ما به سر رسید»، «صحرای محشر»، «هفت کشور»، «کهنه و نو» و «آسمان و ریسمان» از او منتشر شدند. جمالزاده بهدلیل علاقه به ادبیات کتابهای «گنج شایان»، «چندنامه سعدی یا گلستان نیکبختی»، «قصه قصه ها»، «فرهنگ لغات عوامانه»، «سرگذشت حاجی بابابی اصفهانی» و «اندک آشنایی با حافظ» را هم نوشت و منتشر کرد. او سال 1965 نامزد دریافت جایزه نوبل ادبیات شد. جمالزاده سال 1376 درگذشت.
محمود اعتماد زاده: نویسنده و مترجمی که بیشتر او را با نام «م.ا. به آذین» میشناسید سال 1293 متولد شد. محمود اعتمادزاده جزو دانشجویان اعزامی ایران به فرانسه در سال 1311 بود و پس از بازگشت به ایران مدتی در نیروی دریایی مشغول به کار شد. در همان دوران مقالههایی برای نشریههایی مانند «مردان کار» مینوشت اما بهدلیل اینکه کارکنان ارتش ممنوع القلم بودند آنها را با نام مستعار «م.ا. به آذین» منتشر میکرد. او در اواخر دهه 30 سردبیر مجله ادبی صدف و هفته نامه کتاب هفته و نشریه پیام نو شد. در این سالها داستان هم مینوشت و سال 1323 مجموعه داستانی از او بهنام «پراکنده» منتشر شده بود. نخستین رمان بلندش «دختر رعیت» نام داشت و پس از آن «نقش پرند»، «مهره مار»، «قالی ایران»، «شهر خدا»، «میهمان این آقایان»، «از آن سوی دیوار»، «کاوه»، «از هر دری...» و «نامههایی به پسر» را نوشت. اعتمادزاده آثار بسیاری از نویسندگان بزرگ جهان مانند رومن رولان، بالزاک و شکسپیر را به فارسی ترجمه کرد و «بابا گوریو»، «زنبق دره»، «زن سی ساله»، «جان شیفته»، «شاه لیر»، «زمین نوآباد»، «دن آرام»، «هملت»، «فاوست» و «استثنا و قاعده» از آثار معروفی هستند که با ترجمه او منتشر شدند. اعتمادزاده سال 1385 درگذشت.
هاروکی موراکامی: نویسنده مشهور ژاپنی سال 1949 در چنین روزی متولد شد. پدر و مادر هاروکی موراکامی ادبیات ژاپنی تدریس میکردند و او از کودکی با ادبیات و آثار مطرح نویسندگان جهان آشنا شد. وقتی 29 ساله شد شروع به نوشتن داستان کرد و «به آواز باد گوش بسپار» اولین رمانش بود که در سال 1979 منتشر شد. رمانی که موفق شد و موراکامی را به ادامه کار تشویق کرد. پس از آن رمان «پین بال 1973» را نوشت و با «سرزمین عجایب بیرخم و پایان جهان» در سال 1985 بیشتر شناخته شد. پس از آن از ژاپن مهاجرت کرد و رمانهای «برقص، برقص، برقص»، «چوب نروژی»، «جنوب مرز، غرب خورشید»، «سرگذشت پرنده کوکی»، «کافکا در کرانه»، «پس از تاریکی»، «1 کیو 84» و «سوکورو تازاکی بیرنگ و سالهای زیارتش» و مجموعه داستانهای «پس از زلزله»، «فیل ناپدید میشود»، «بید کور، زن خفته»، «مردان بدون زنان» و کتاب «وقتی از دویدن حرف میزنم از چه حرف میزنم» را نوشت و منتشر کرد. موراکامی در این سالها جایزه جهانی فانتزی، جایزه فرانک اوکانر و جایزه فرانتس کافکا را به دست آورده است.
نصرالله قادری نمایشنامه نویس و کارگردان، نصرالله مردانی شاعر، فردین خلعتبری آهنگساز، جوزپه د ریبرا نقاش اسپانیایی، شارل پرو نویسنده فرانسوی، جک لندن نویسنده امریکایی، دیوید میچل نویسنده بریتانیایی، پاکسیما مجوزی داستان نویس، غلامحسین نصیریپور شاعر، محمد علیزاده خواننده و زین ملک خواننده پاکستانی هم متولد امروز هستند.
درگذشتها
سید جعفر شهیدی: مورخ و پژوهشگر و رئیس مؤسسه لغت نامه دهخدا سال 1386 در چنین روزی درگذشت. سیدجعفر شهیدی متولد سال 1297 بود و در فقه و علوم دینی تحصیل کرد و همزمان به ادبیات هم بسیار علاقه داشت. علی اکبر دهخدا پس از آشنایی با شهیدی از او دعوت به همکاری کرد و او را کم نظیر خواند. او سالها در مؤسسه لغت نامه دهخدا فعالیت کرد و پساز درگذشت محمد معین رئیس این مؤسسه شد. از جعفر شهیدی کتابهایی مانند «جنایات تاریخ»، «مهدویت و اسلام»، «شرح لغات و مشکلات دیوان انوری»، «عرشیان»، «شرح مثنوی دفتر چهارم، پنجم و ششم» به جا مانده است.
سالروز درگذشت آگاتا کریستی نویسنده انگلیسی و ایرج گرگین گوینده تلویزیون هم امروز است.
عکس نوشت
معمولاً شخصیتهای واقعی و داستانهای کشورهای مختلف الهامبخش ساخت انیمیشنها میشوند ،اما این بار شخصیت محبوب یک انیمیشن تبدیل به روباتی غول پیکر شده است. براساس روبات انیمیشن ژاپنی «جنگجوی گاندام» یک روبات ۱۸ متری به نام «گاندام» ساخته و در شهر یوکوهومای ژاپن رونمایی شد که قرار است به صنعت گردشگری ژاپن که با شیوع کووید۱۹ آسیب دیده، جان تازهای دهد. انیمیشن «جنگجوی گاندام» از دهه ۱۹۷۰ میلادی با موضوع روباتهای جنگجوی غولپیکر در ژاپن ساخته شد و از انیمیشنهای محبوب این کشور و جهان است.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
منوچهر محمدی: برای بازگشایی سینما نیاز است اقداماتی صورت بگیرد
-
شهروند مجـــازی
-
رادیو گفت...
-
بازگشت «روزگار جوانی»
-
آثار تصویرگران برگزیده جایزه هانس کریستین آندرسن را ببینید
-
به نام تاریخ
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین